چکیده
در کشورهایی که بخش مسکن از نوسان بالایی برخوردار است، سیاستگذاران با چالشهای فشار تورمی مواجهاند و همزمان به دنبال حداقل رساندن اثرات تورمی هستند. اینکه نوسانات بخش مسکن منجر به نوسان شدید در سطح قیمت کالاها و خدمات خواهد شد و یا اینکه تورم، شوکهای ادواری قیمت و اجاره مسکن را بدنبال دارد، موضوع بسیار مهم در نظریههای اقتصاد مسکن به شمار میرود. نظر به اهمیت بخش مسکن در ابعاد تولید، سرمایهگذاری، تورم و توزیع درآمد، عدم توجه به ارتباط نوسانات بخش مسکن و نوسانات اقتصادی، دولت و بانک مرکزی را در رسیدن به وظیفه تثبیت اقتصادی و تحقق اهداف اقتصاد کلان ناکام خواهد گذاشت. ارتباط تورم و بخش مسکن به عنوان یکی از بحثهای مهم مطرح است چرا که این نوسانات بخش مسکن نه تنها محیط اقتصادی را متأثر میسازند، بلکه ثبات سیستم مالی را هم تحت تأثیر قرار میدهند. در این مطالعه با بکارگیری مدل استیونسن (2000) و استفاده از روشهای متداول اقتصادسنجی، روابط بین متغیرها در دوره زمانی 1387:2-1373:1 استخراج و تجزیه و تحلیل میشود. در این مطالعه از مدلهای OLS و آزمونهای همانباشتگی و علیت گرنجر استفاده میشود. هدف آن است ضمن تحلیل اثر کلی تورم بر بخش مسکن، اثرات تورم انتظاری و تورم غیر انتظاری به تفکیک تجزیه و تحلیل و بررسی شود. نتایج نشان میدهد تورم تأثیر مثبت و معنیداری بر اجاره واقعی مسکونی دارد و دارای کشش بالایی است. همچنین تأثیر تورم انتظاری بر اجاره مسکن بیشتر از تورم غیر انتظاری است. به عبارت دیگر مالکان مسکن در افزایش اجارهها، انتظارات تورمی را نیز دخالت داده و این عامل بیشتر از تورم غیرانتظاری برای آنها اهمیت دارد. همچنین آزمونهای همانباشتگی جوهانسون و انگل - گرنجر ارتباط بلند مدت میان این متغیرها را تأیید میکنند. علاوه بر آن نتایج آزمون علیت گرنجر نشان میدهد، علیت یک طرفهای از سوی انتظارات تورمی به اجاره واقعی مسکن وجود دارد.