- ۱۸۹۳۵۲ نمایش
علی اکبر قلی زاده، سیاوش گلزاریان پور و فریبا شکوری
نظریه های کاربردی اقتصادی سال 1398 دوره دوم شماره 3
چکیده
یکی از آثار و پیامدهای فعالیت های پولی مؤسسات اعتباری, پیدایش مطالبات غیرجاری است. پدید ه ای که تأثیرات منفی بر چرخه منابع و مصارف بانک ها می گذارد. یکی از مهمترین عوامل موثر بر مطالبات معوق بانکی, تغییرات قیمت مسکن است. رونق ها و رکود های بخش مسکن می تواند بر قدرت بازپرداخت تسهیلات دریافتی تاثیرگذار باشد. در این مطالعه با استفاده از مدل (بلاندل و باند, 1998), سعی بر آن است که تأثیر قیمت مسکن بر مطالبات غیرجاری بخش بانکی مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور از یک مدل پانل پویا برای یک نمونه شامل 15 بانک کشور در طول دوره زمانی 1395-1384 با روش گشتاور های تعمیم یافته استفاده شده است. در این مطالعه از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت, نرخ رشد تغییرات قیمت واقعی مسکن و نرخ بیکاری به عنوان متغیر های مستقل و نسبت تسهیلات به دارایی, نسبت هزینه به درآمد, اندازه بانک و نسبت تسهیلات اعطایی به بخش ساختمان و مسکن به کل تسهیلات به عنوان عوامل درون بانکی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد تغییرات قیمت واقعی مسکن و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی اثر منفی و معنادار بر نسبت مطالبات غیرجاری به تسهیلات دارند, بین نرخ بیکاری و ریسک اعتباری رابطه معنا داری یافت نشد. بررسی عوامل درون بانکی هم نشان میدهد, نسبت مطالبات غیرجاری به تسهیلات با نسبت تسهیلات به دارایی, نسبت هزینه به درآمد و اندازه بانک رابطه مثبت و معنادار دارد. بین نسبت تسهیلات اعطایی به بخش ساختمان و مسکن به کل تسهیلات و نسبت مطالبات غیرجاری به تسهیلات رابطه معناداری وجود نداشت.
چکیده
علی اکبر قلی زاده*، مهدی عسگری، داود جعفری سرشت
دوره ۲۷، شماره ۹۰ - ( فصلنامه پژوهش ها و سیاست های اقتصادی ۱۳۹۸ )
سکن از مهمترین و گرانقیمتترین داراییهای دوران زندگی انسان و کالایی پرهزینه است. بنابراین استطاعت مالی خرید مسکن در سبد هزینه خانوار از موضوعات پراهمیت به شمار میرود. در این مقاله بر پایه مدل ژانگ (2015) و نیز مطالعه متلک و ویگدور (2008) ، با ترکیب دادههای مقطعی هزینه-درآمد خانوار تولید شده توسط مرکز آمار ایران و با ساخت دادههای شبهپانل و نیز با دادهسازی به روش کوهورت و تکرار مقاطع، رفتار خانوارها به مدت 25سال مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه حاضر برای دوره زمانی 1394-1370 و شامل هفت کلانشهر تهران، کرج، مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز و اهواز میباشد که تنها مناطق شهری را در بر میگیرد. از آنجا که ثروتمندان بیش از تقاضای مصرفی خود سرمایهگذاری سوداگرانه در مسکن انجام میدهند، این رفتار، عملکرد بازار مسکن و تقاضای مؤثر مسکن کمدرآمدها و میاندرآمدها را از طریق تشدید نابرابری درآمد تحت تأثیر قرار میدهد. نتایج نشان میدهد افزایش نابرابری درآمد سرانه خانوارها در کلانشهرها اثر منفی و معناداری بر درآمد باقیمانده (مخارج غیرمسکن خانوارها) و اثر مثبت و معنادار بر نسبت قیمت مسکن به درآمد خانوار و نسبت اجاره به درآمد دارد. افزایش نابرابری به صورت افزایش شکاف بین گروههای دارای درآمد بالا و درآمد پایین منجر به کاهش قدرت خرید مسکن خانوارهای کمدرآمد و میاندرآمد شده و کیفیت استفاده این خانوارها به طور معنادار کاهش مییابد.
چکیده
علی اکبر قلی زاده و مهدی امینی راد
اقتصاد و مدیریت شهری؛ سال 1397 دوره 6 شماره 3 و 23 پیاپی
سلامت مالی بودجه شهرداری ها از اهمیت بالایی برخوردار است که بازخورد آن, توانایی شهرداری در تامین خدمات بهینه و مداوم برای شهروندان است. در دهه های اخیر, همراه با عدم کفایت منابع مالی شهرداری ها, مشکل کلیدی در توسعه شهرهای کشور, عدم تطابق و متابعت هزینه ها و درآمدهای شهرداری از ساختار اقتصاد شهر بوده است. شهرداری کلان شهرها, منبع درآمدی جز اقتصاد شهری (فروش تراکم و عوارض و...) ندارد و بقای سازمان و خدمات آن, وابسته به پویایی و پایایی اقتصاد آن است. با توجه به اهمیت ساختار درآمد شهرداری ها, در این پژوهش ابتدا ساختار درآمدی و هزینه ای شهرداری تهران با چند شهرداری منتخب, مقایسه و سپس با استفاده از داده های بودجه ای شهرداری تهران طی دوره 1394-1380 و الگوی مارکویتز, اقدام به برآورد سهم هر یک از کدهای درآمدی بر اساس حداقل کردن ریسک, حداکثر سازی بازدهی انتظاری و معیار شارپ در پرتفوی درآمدی شهرداری تهران شده است. نتایج نشان دادند که ساختار درآمد شهرداری تهران, مناسب نمی باشد و با وزن های برآوردی بر اساس معیارهای حداکثرسازی بازده انتظاری, حداقل سازی ریسک و معیار شارپ, تفاوت اساسی دارد.
چکیده
علی اکبر قلی زاده و فرزانه شالیاری
مجله اقتصاد و بانکداری اسلامی
از آنجا که بیشترین حجم مبادلات اقتصادی کشور از طریق سیستم بانکی تحقق مییابد، کارکرد صحیح نظام بانکداری کشور نقش تعیین کنندهای در بهبود فعالیتهای اقتصادی خواهد داشت. یکی از عمدهترین مشکلات نظام بانکی کشور طی سالهای گذشته عبارتست از اینکه در صورت پرداخت نشدن به موقع اقساط تسهیلات، بانکها با کاهش ناگهانی منابع مواجه میشوند و ریسک اعتباری ممکن است به ورشکستگی آنها منجر شود. به همین دلیل اندازهگیری ریسک تسهیلات اعطایی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تصمیمگیری در حوزه نظام تامین مالی مطرح است که تحت تأثیر متغیرهای اقتصاد کلان بوده و میتواند نشانه هشدار وقوع تکانه در بخش مالی باشد. این مقاله اثرگذاری متغیرهای اقتصادی بر ریسک اعتباری سیستم بانکی کشور را طی دوره زمانی 95-1379 بررسی میکند. به منظور اندازهگیری نرخ نکول از نسبت مطالبات غیرجاری به کل تسهیلات اعطایی استفاده شده است. متغیرهای اقتصادی شامل نرخ رشد سهام، نرخ بیکاری، نرخ رشد نقدینگی و نرخ رشد تسهیلات می باشد که با استفاده از مدل ARDLاثرگذاری بلندمدت و کوتاهمدت آنها تخمین زده شده است. نتایج اثرگذاری متغیرها را بر ریسک اعتباری را تایید میکند. در این میان ریسک اعتباری بیشترین اثرپذیری را از متغیر نرخ رشد شاخص قیمت سهام و کمترین اثرپذیری را از متغیر نرخ رشد نقدینگی داشته است.
چکیده
علی اکبر قلی زاده
مجله علمی تخصصی اقتصاد مسکن شماره 61 سال 1396
عدم حضور مؤثر دولت در بازار زمین و مسکن و سهم بالای بخش غیر دولتی در تعاملات آن، منجر به تخصیص غیر بهینه منابع، افزایش تقاضای سفتهبازی، شکلگیری حباب قیمت زمین و مسکن، کاهش قدرت خرید مسکن خانوار و افزایش سهم هزینه مسکن در سبد خانوار شده است. بنابراین، با اعمال مالیات بر رانت زمین و بازدهی سرمایه مسکونی میتوان ناکارآمدی در بازار زمین و مسکن را کاهش داد. در این پژوهش، تأثیر اقتصادی مالیات بر رانت زمین و بازدهی سرمایه مسکونی در چارچوب یک الگوی تعادل عمومی در ایران تحلیل میشود. نتایج تعادلی حاصل از تحلیل حساسیت الگو بیانگر این است که با افزایش نرخ مالیات بر رانت زمین و بازدهی سرمایه مسکونی از صفر به 25 درصد، نسبت تعادلی تقاضای کالای غیرمسکن به مسکن از 364/1 به 423/1 افزایش یافته است. همچنین، با توجه به نرخ یکسان مالیات بر رانت زمین و بازدهی سرمایه مسکونی، نسبت تعادلی تقاضای سرمایه به زمین برای تولید کالای مسکن برابر 946/2 حاصل شده و ثابت مانده است. در نهایت، نسبت تعادلی تقاضای سرمایه به زمین و نیروی کار برای تولید کالای غیرمسکن به ترتیب از 422/7 و214/3 به 144/10 و 758/3 افزایش یافته است.
چکیده
علی اکبر قلی زاده و سینا قنبری
فصلنامه اقتصاد مسکن
مصرف به عنوان باثبات ترین جزء تولید ناخالص داخلی و مهمترین جزء بودجـه خـانوار بیش از 70 درصد تقاضای کل را تشکیل میدهد. با توجه به سهم بالای هزینههای مصرفی از تولید ناخالص داخلی، بررسی دقیقتر آن میتواند اقتصاددانان را بـه شـناخت دقیـق تـر تقاضای کل رهنمون سازد. در این پژوهش سعی بر آن است اثر دارایی مسکن بـه عنـوان بخش قابل توجهی از ثروت خانوار در کنار سایر عوامل مؤثر بر مصرف از جملـه درآمـد ملی و ثروت مالی بر هر یک از اجزای هزینههای مصرفی خانوار مورد بررسی قرار گیرد. این تحقیق با استفاده از دادههای سری زمانی بانک مرکزی و مرکز آمار ایران و برای دوره زمانی 1393-1373 و با استفاده از روش رگرسیونهای به ظاهر نـامرتبط (SUR (انجـام شده است. یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد که در تمام موارد دارایی مسکن اثر مثبت و معنی داری بر اجزای هزینه های مصرفی خانوار دارد و در اکثر موارد دارای اثر قوی تـری از ثروت مالی بر هر یک از اجزای هزینههای مصرفی خانوار می باشد.